نمی دونم...

 

نمی دونم خوشحال باشم یا ناراحت...

شاید این همون چیزیه که من می خواستم؟!!

اما...

خدایا این چه حسیه؟

ای خدا کمکم کن...

 

نظرات 3 + ارسال نظر
محبوب سه‌شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 08:13

سپید !‌چی شده؟!!:)

بید مجنون سه‌شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 20:54 http://from2008.blogsky.com

پرسیدن نداره
کاری رو بکن که ازش اذت ببری
آیا واقعا داری ازش لذت میبری؟
یکی میگفت به اهداف و لذتهای کوچیک فکر کردن آدمو از اهداف و لذتهای بزرگتر محروم میکنه

ملودی عشق چهارشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 19:29 http://the-melody-of-love.blogsky.com/

مطمئن باش این کارو می کنه ؛ حتی اگه ازش نخوای

اگه دوست داشتی تعریف کن

به هر حال نگران نباش وقتی عقلت نتونست جوابتو بده ؛ به قلبت نگاه کن و ازش کمک بگیر ؛ مشکلاتت آسون می شه

ما تو دنیایی زندگی می کنیم که همه چیز نسبیه
گاهی فرمول های منتطقی هیچ جوابی نمی ده
اما احساسی که از ته قلب و از تک تک سلول های وجودت بیاد
هرگز اشتباه نمی کنه
حتی اگه برخلاف میلت هم پیش بره ؛ از تصمیمت ناراضی نخواهی بود

راست می گی
اون همیشه به ما لطف داره حتی اگه ازش نخواهیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد